حقیقت صادقانه به نیکی در کاشی ستاره میبد
دلایل آنها برای این ادعایشان، عبارتند از تعداد زیاد کاشیهایی که در این شهر پیدا شده، سن ظاهری آنها، گوناگونی سبک حکاکی، وجود پیامهایی از خالق کاشی و آدرس فیلادلفیا در کاشیای که در سانتیاگو دیده شده است. اهوانی این سرگذشت را نوشتهٔ کاشی پنداشته است و آن را به مناسبت هزارهٔ تولد ابن سینا در مجموعهٔ ذِکری ابن سینا در ۱۹۵۲ م در قاهره، با عنوان نُکَتٌ فی احوال الشیخ الرئیس ابن سینا منتشر کرده است. این اثر در میان «نشان تمثال» قرار دارد و ناصرالدین شاه آن را به گردن خویش میآویخت. سپس ناصرالدینشاه این تمثال را میان «نشان تمثال» - که تا پیش از آن تصویر پدران پادشاهان قاجار در آن قرار میگرفت - جای داد و بر گردن آویخت. بهگفتهٔ ذکاء احتمالاً صنیعالملک اصل این اثر را برای پردههای تالار نظامیه نقاشی کردهاست و سپس دیگران لباس شخصیت را رنگآمیز و کامل کردهاند. اثر سوم تصویر درویش با عبارت «رقم میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی سنهٔ ۱۲۷۳» است. رقم اثر عبارتهای «مقرب دربار گردوناقتدار میرزا محمدتقی در سن چهل و هشت سالگی» و «رقم میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی سنهٔ ۱۲۷۳» و به خط نستعلیق است. روزنامهٔ وقایع اتفاقیه در آن زمان دربارهٔ این اثر نوشته که ناصرالدینشاه برای قدردانی از صنیعالملک بهخاطر این اثر، یک جعبهٔ رنگ طلاکاری الماسنشان با طرح شیر و خورشید به وی هدیه کرد.
بهنظر میرسد روند کار چنین بوده که صنیعالملک ابتدا طرح مدادی یا سیاهقلم و آبرنگ این آثار را در اندازهٔ کوچک و بر کاغذ تصویر میکردهاست و سپس شاگردانش آنها را در اندازهٔ بزرگ و رنگ روغنی بر بوم انتقال میدادهاند. محمد ایرانی مجرد: مانند اغلب شاگردان میرزاعبدالله، سهتار را نزد سید حسین خلیفه شروع کرد و سپس به کاشی خشتی محضر میرزاعبدالله رسید. ذکاء بهنقل از کتاب احوال و آثار نقاشان قدیم ایران نوشتهٔ محمدعلی کریمزادهٔ تبریزی سه اثر را گزارش میکند: اثر نخست تصویر آبرنگ تکهای از جوان مستوفی در کادری بیضی که رقم «خلف مهین میرزا محمدتقی میرزا زکی در سن هفده سالگی»، و در سمت چپ و بالا نیز رقم «ابوالحسن خان نقاشباشی ۱۲۷۳» دیده میشود. این اثر در سال هشتم پادشاهی ناصرالدینشاه کشیده شدهاست. عبارت «السلطان بن السلطان ناصرالدینشاه قاجار» در سمت راست تصویر شاه و عبارت «رقم ابوالحسن نقاشباشی ۱۲۷۴» در ترنجی کوچک در پایین نقاشی نوشته شدهاست. دو اثر در سال ۱۲۷۰ ه.ق که بر یکی رقم «ابوالحسن نقاشباشی غفاری کاشانی» نوشته شده و اندازهاش ۱۸/۵×۲۸ سانتیمتر است. بر اثر عبارت «صورت مجلس مرحوم آقا علیاکبر است که در سال هزار و دویست و هفتاد و سه میرزا ابوالحسن خان صنیعالملک کشیده» نوشته شدهاست.
دومین اثر از مستوفیالممالک آبرنگی است که مدتی پس از اثر نخست انجام شده زیرا چهرهٔ وی اندکی مسنتر دیده میشود. پرترهٔ نخست در اندازهٔ ۲۴×۳۵ سانتیمتر است. اندازهٔ این اثر ۲۵×۳۵ سانتیمتر است. این اثر از کارهای برجسته و استادانهٔ ابوالحسن دانسته میشود. ساخت و ساز: تیغههای اره الماس با اندازه متوسط یا کوچک، متههای هسته الماس و برخی ابزارهای سنگ زنی یا پرداخت الماس اغلب در تعمیر جادهها، بازسازی ساختمانها و پردازش مصالح ساختمانی استفاده میشود. کربن با داشتن عدد اتمی ۶، بهعنوان عنصر ششم محسوب میشود و دارای آرایش الکترونی ۱s۲۲s۲۲p۲ است که چهار الکترون موجود در اوربیتالهای ۲s و ۲p بهعنوان الکترونهای ظرفیت آن بهحساب میآیند، الکترونهایی که میتوانند موجب تشکیل پیوندهای کووالانسی و ساخته شدن پیوندهای بین اتمی و درنتیجه ترکیبات مولکولی جدید شوند. شماری تکچهرهٔ نیمتنهٔ آبرنگی موجود است که احتمالاً بیشترشان برای پردههای نظامیه طراحی شدهاند، اما به دلایل گوناگون مانند شخصیت و مقام پایین یا عدم وجود فضای کافی بر پردهها، به آثار نهایی منتقل نشدهاند. جالب آن است که با وجود طراحی اولیهٔ اثر برای تالار نظامیه، اما در اثر نهایی پردهٔ تالار اثری از این طرح نیست. بنا به عباس امانت، اگرچه هدف نهایی آقاسی این بود که فردی نزدیک به خود را در صورت مرگ شاه بر تخت سلطنت بنشاند، اما هدف کوتاهمدت او گمراه کردن رقبای درباریاش بود.
بهگفتهٔ ذکاء احتمالاً صنیعالملک این اثر را پس از درگذشت معینالدین میرزا برای تسلی ناصرالدینشاه نقاشی کردهاست. رقم اثر عبارت «شبیه عالیجاه مقرب الخاقان ایشیک آقاسیباشی محمدناصرخان رقم ابوالحسن نقاشباشی کاشانی غفاری» است. اثر بدون رقم و تاریخ است و ازاینرو رابینسن آن را منسوب به صنیعالملک دانستهاست. رقم اثر «ابوالحسن غفاری ۱۲۷۳» است. در مُنتَظَمِ ناصری آمدهاست که ناصرالدینشاه سفارش این اثر را بر اساس تمثال علی بن ابیطالب که از گذشته موجود بوده به صنیعالملک دادهاست و پس از اتمام اثر، در بیست و هفتم ربیعالاول سال ۱۲۷۳ ه.ق آن را به گردن آویخت و جشن و سلام عام برگزار کرد. صنیعالملک کار را ابتدا از تصویر مرکزی آغاز کرد و بخشهای دیگر را تا پایان سال ۱۲۷۴ ه.ق به پایان برد و هدیههای گرانبهایی از شاه دریافت کرد. اثر سوم مربوط به سال ۱۲۷۱ ه.ق رقمش «ابوالحسن نقاشباشی کاشانی» است. این اثر از بین رفتهاست. از مجموع چهار برج این بنا دو برج باقی مانده است.